چقدر سخت است که در میانه دریای حرفهای ناگفته ات برای گفتن حرف هایت دنبال کلمه می گردی
" سکوت " را می یابی،
می خواهی فریاد بزنی، اما سکوت می کنی. باز هم مثل همیشه " سکوت " بالاترین " فریاد"ت هست.
می خواهی " گریه " کنی،
دنبال بهانه می گردی و چه خوب بهانه ای است " دلتنگی " برای کسی که شاید حتی " دلتنگی "ت را هم باور ندارد.
این بار هم بغض می کنی اما نمیخواهی بغضت بترکد و باران اشکهایت روی گونههایت بلغزد.
نمی خواهی سبک شوی، حتی نمی خواهی از " دلتنگی "ت برایش کم شود.
چقدر سخت است " بیقراری " برای کسی که مطمئنی حتی به یادت هم نیست
و تو چقدر آسان، این سختی را قبول میکنی
نظرات شما عزیزان: